خداوند به هر که بخواهد بی حساب عطا می کند ...

رویاهایی که به لطف الهی به حقیقت تبدیل می شوند

خداوند به هر که بخواهد بی حساب عطا می کند ...

رویاهایی که به لطف الهی به حقیقت تبدیل می شوند

تب عشق ...

لـحظه ای هـَست بعد ِ بــوسه
همــآن وقـتی که لب ها از هم جـُدا شـده اند
و روحَت مـَشغول مزه مزه کــردن ِ طعمـی اَست که چـشیده

لحــظه ای هَست بــعد بوسه

که پـــیکرها کــمی از هـم فـآصله مــی گیرند
و چِشــم ها ، جـآیگزین لــَب ها مــی شوند

آن چَشم در چَشم شـُدن
آن در هــم آمیختـگی عشــق و شــَرم
آن نـــگاه به گمـانم جـــــ ـــآن ِ رابــطه است

حس خوب ...

ﺣﺲ ﺧﻮﺏ ﯾﻌﻨﯽ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﺻﺒﺢ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯿﺸﯽ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﺑﻬﺖ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺩﺍﺩﻩ
ﺣﺲ ﺧﻮﺏ ﯾﻌﻨﯽ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﻪ ﺑﮕﻪ ﺩﻣﻪ ﺩﺭ ﻣﻨﺘﻈﺮﺗﻤﺎ
ﺣﺲ ﺧﻮﺏ ﯾﻌﻨﯽ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ بی ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺮﺍﺕ ﮔﻞ ﺑﺨﺮﻩ
ﺣﺲ ﺧﻮﺏ ﯾﻌﻨﯽ ﯾﻪ ﺑﻮﺱ , ﯾﻪ ﺣﺮﻑ , ﯾﻪ ﺷﺎﺧﻪ ﮔﻞ ﻭﻟﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﻪ ﺣﺲ ﺧﻮﺏ
ﺑﺎﯾﺪ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯿﺎ ﻧﺪﺍﺭﻥ , ﺧﯿﻠﯿﺎ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻥ ﻗﺪﺭﺷﻮ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻦ
ﻭﻟﯽ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻥ ﺩﯾﻮﻧﻪ ﻭﺍﺭﻡ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻥ

نامه ی خدا به من...

لطفن بخوان :

نامه ای است که شاید غمت را کمی تسکین دهد

سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من
نه تو را رها کرد ه‌ام و نه با تو دشمنی کرده‌ام
( ضحی 1-2)
افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش
پایت بگذارم او را به سخره گرفتی
(یس 30)...
و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی
(انعام 4)
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام
(انبیا 87)
و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه
چیز قدرت داری
(یونس 24)
و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و
اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری
(حج 73)
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام
وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که
باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی
( احزاب 10)
تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و
یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز
به سوی من بازگردی ، که من مهربانترینم در بازگشتن
(توبه 118)
وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من
می‌مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک
کردی
.(انعام 63-64)
این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی
و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شده‌ای
(اسرا 83)
آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟
(سوره شرح 2-3)
غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است ؟
(اعراف 59)
پس کجا می روی؟
(تکویر26)
پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟
(مرسلات 50)
چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟
(انفطار 6)
مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در
آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای
باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو
فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران،
ناامیدی تو را پوشانده بود
(روم 48)
من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت
را در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره
آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار
ادامه می دهم
(انعام 60)
من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می‌دهم
(قریش 3)
برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم
(فجر 28-29)
تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم
(مائده 54)

شکیپیر

شکسپیر گفت :
من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم،
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند .. زندگی کوتاه است .. پس به زندگی ات
عشق بورز ..
خوشحال باش .. و لبخند بزن .. فقط برای خودت زندگی کن و ..
قبل از اینکه صحبت کنی » گوش کن
قبل از اینکه بنویسی » فکر کن
قبل از اینکه خرج کنی » درآمد داشته باش
قبل از اینکه دعا کنی » ببخش
قبل از اینکه صدمه بزنی » احساس کن
قبل از تنفر » عشق بورز...

من و باد

موهایت را که به باد میدهی
پریشان میشوم
مثل پرنده ای که برای اولین بار
هوس پرواز به سرش زده
سکوت میشوم
که سمفونی رقصشان به هم نریزد ..
شعر میشوم
برای تو
که تعبیر تمام خوابهای کودکیم هستی
کاش لحظه ای چشمانت را میبستی
که با خیال راحت
به اندازه تمام سهمم از خوشبختی نگاهت کنم
کاش می دانستی
که تمام عاشقانه هایم را به نامت زده ام
کاش میدانستی ..
شاید اینگونه مرا
با موهایت به باد نمی سپردی ..

ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺗﯿﮏ ﺑﻮﺩﻥ

ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﻢ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ،ﺭﻭﯾﻪ ﻧﺎﯾﻠﻮﻧﯽ ﺭﻭﯼ ﻣﺒﻞ ﻫﺎﯼ ﺳﻔﯿﺪ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﻡ .ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺭﺳﯿﺪﻧﺸﺎﻥ ﺑﺮﺷﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ، ﺍﻭ ﺗﻌﺎﺭﻑ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺳﺖ . ﻣﻦ ﺍﻣﺎ ﮔﺮﻣﻢ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺮﺵ ﺩﺍﺷﺘﻢ، ﺑﻌﺪ ﯾﮑﺪﻓﻌﻪ ﺣﺲ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﻘﺪﺭ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ .ﺳﻪ ﺳﺎﻟﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺧﺮﯾﺪﻣﺸﺎﻥ ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭻ ﻟﮏ ﻭ ﺿﺮﺑﻪﺍﯼ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﯿﻔﺘﺎﺩﻩ ﺍﮔﺮﭼﻪ ﺍﮐﺜﺮ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﭘﻮﺵ ﻧﺎﯾﻠﻮﻧﯽ ﺑﺮ ﺭﻭﯾﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﻟﺬﺕ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺷﺎﻥ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﯾﻢ .ﺑﻌﺪ ﯾﺎﺩ ﻫﻤﻪ ﺭﻭﮐﺶ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﯼ ﺍﺷﯿﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﻭ
ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻧﻢ ﻣﯿﻔﺘﻢ، ﺭﻭﮐﺶ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﯼ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﻫﺎ، ﺷﯿﺸﻪﻫﺎ، ﺭﻭﮐﺶ ﻫﺎﯼ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻣﺎﺷﯿﻦ، ﺭﻭﮐﺶ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﯼ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﻫﺎﯼ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ، ﺭﻭﮐﺶ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎﯼ ﮐﻤﺪ ﻭ ... ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﮐﺶ ﻫﺎ ﺩﺍﻝ ﺑﺮ ﭘﺬﯾﺮﺵ ﺩﻭ ﻧﮑﺘﻪﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﺑﺮ ﻧﺎﻣﯿﺮﺍﯾﯽ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﭼﻨﯿﻦ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺍﺭﺯﺷﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺭﺙ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ .ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺭﻭﺯﻣﺮﻩ ﻣﺎﻥ ﻧﯿﺰ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﮐﺶ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺭﻓﺘﺎﺭﻣﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﺗﺎ ﻓﻼﻧﯽ ﻧﻔﻬﻤﺪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ، ﻓﻼﻧﯽ ﻧﻔﻬﻤﺪ ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯿﻢ، ﻓﻼﻧﯽ ﻧﻔﻬﻤﺪ ﭼﻘﺪﺭ ﺷﮑﺴﺖ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﯾﻢ .ﻧﻘﺎﺏ ﻫﺎ ﻭ ﺭﻭﮐﺶ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻭ ﺑﻬﺘﺮ ﺭﻭﯼ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺩﺭ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻏﻠﺐ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﺣﺪ ﺗﺼﻮﺭﻣﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ ﻓﻘﻂ ﻣﺎ ﻓﺮﺻﺖ ﻭ ﺟﺴﺎﺭﺕ ﺧﻮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺩﺭﯾﻎ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ . ﺟﺴﺎﺭﺕ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﻣﺎﻥ ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﺎﻩ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪﻥ ﻭ ﺿﺮﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ .ﺭﻭﺣﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﺎ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﺗﺎ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﯾﻦ ﻟﺬﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺒﺨﺸﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﯽ ﻣﺤﺎﺑﺎ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﻨﺪ، ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺵ ﺑﺎﺷﯽ ﻫﺮﮔﺰ ﻓﺮﺍﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ . ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﻣﻦ
ﺗﻠﻨﮕﺮﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺯﺩ . ﺟﻠﺪ ﻫﻤﻪ ﻭﺳﺎﯾﻠﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺧﺶ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ، ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ . ﺩﻟﻢ ﻣﯽ
ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﺷﯿﺎ ﻫﻢ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﯽ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻨﻨﺪ .ﺿﺮﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺣﻘﯿﻘﯽ . ﻣﺎﻫﻤﻪ ﻣﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﻋﻤﺮ ﻧﻮﺡ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﺮﺩ . ﺩﺭ ﭘﺲ ﺫﻫﻦ ﺑﺸﺮ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﺎﻭﺭﯼ ﺟﺎ ﺧﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ، ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺮﻧﺴﺲ ﺩﺍﯾﺎﻧﺎ ﻣﺮﺩ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺳﺘﮑﺶ ﻭﮐﻔﺶ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﺸﺪﻩ ﺩﺭ ﮐﻤﺪ ﺍﻭ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪ، ﺑﺮﻋﮑﺴﺶ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﻓﻘﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺮﮔﺸﺎﻥ ﮐﻠﯽ
ﭘﻮﻝ ﺍﺯ ﺑﺎﻟﺶ ﻫﺎ ﻭ ﻻﯼ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺏ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﮐﻠﯽ ﺧﺮﺕ ﻭ ﭘﺮﺕ ﮐﻪ ﻃﺮﻑ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﺒﺎﺩﺍ
ﺍﺯ ﮔﻨﺠﻪ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﻏﺰﻝ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺩﻩ ﺍﻧﺪ .
ﻣﺤﺎﻓﻈﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﻭ ﺩﻭﺭﺍﻧﺪﯾﺸﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺍﺣﺴﺎﺱ( ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺗﯿﮏ ﺑﻮﺩﻥ )ﻻﺍﻗﻞ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ( ﺩﻭﺭﻡ ﮐﺮﺩﻩ . ﻣﻦ ﺗﺼﻤﯿﻤﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ . ﻫﻤﻪ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺭﻭﮐﺶ ﻫﺎ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ ...

عمق رابطه ...

تو‌ی رابطه هاتون گاهی سنگ بندازین

                  تا عمقش براتون مشخص بشه . . .

خدایا خودت دستمو بگیر ...

خدایا من در خودم استعدادهایی رو می بینم که همگی نطفه ان و هنوز متولد نشدن. 

خدایا تو در من هزاران هزار استعداد قرار دادی...استعداد همه چی....ممنونم....ای خدا فرصت های شکوفا شدنشون رو در من به وجود بیار. 

ای خدا خودت خوب می دونی که از عهده ی هر کاری به نحو احسنت بر می یام.پس بخواه که دیده بشم. 

من حتی توانایی اینکه اسمم توو  تاریخ ثبت بشه رو هم دارم. 

ای خدا نزار این انگیزه ها و این توانایی ها در بستر خفه شن. 

ای خدااااااااااااااا....خودت شرایط رو محیا کن. 

من سرمایه می خوام تا کارمو شروع کنم و خوب پیش ببرم. 

مطمئنم از عهده ی همه چی بر میام ،قول می دم. 

تو فقط هوامو داشته باش،همون طور که همیشه داشتی و همون طور که منو بیدار خلق کردی. 

ای خدا یه کار پر درآمد می خوام. 

پشیمونت نمی کنم. 

بهت ثایت می کنم آدمم و از نفس  تو در من دمیده شده. 

می دونم که خیلی خوب از عهده ی همه چی بر میام 

توکلم فقط و فقط به توئه با رب العالمین. 

مرد باید ...

مَرد باید یهو عشقش رو صدا کنه ...

          تا برگشت، لباشو آروم بوس کنه....

   بعد که دید عشقش شُـکه شده ،

                          بخنده و بگه دوستت دارم

   مَرد باید گاهی ، کمی لوس باشه ، کمی بچه بازی کنه...

البته فقط گاهی ،

               آخه مَرد در هر حالی باید مَردی کنه ...!!

چـقـدر خـوبـه ...

چـقـدر خـوبـه کسی که خیلی دوسش داری بـغـلـت کـنـه

                    سـرتـو بـذاری روی سـیـنـش آرومـت کـنـه

        عـطـر دسـتـاش مـوهـاتـو نـوازش کـنـه


            چـقـدر خـوبـه کـه آرووم دم گـوشـت بـگـه


                                           غـصـه نـخـوری هـا من پیشتم عزیزم ... 

                                                                       مگه نه....؟؟؟؟؟