می نویسم برای مهدی عزیزم که اکنون در کنارم نیست ولی یادش لحظه به لحظه با من است. 

نمی دونم عزیزم از کجا بنویسم.... 

از مرد بودنت 

از مسئولیت پذیریت 

از عشقمون 

از آینده مون 

از... 

مهدی منو تو واقعا با هم خوشبختیم....چون هر 2 تامون هدفهامون یکیه خدا خودش موقعیتا و شرایطمونو خوب پیش می بره...واقعا چی بهتر و بزرگتر از این که نگاه خدا با ماست

حواست باشه ...

وقتی بهت میگه دوست دارم
همونجوری نگاش نکن و یه لبخند تحویلش نده
حتی برای از سر باز کردنت نگو منم همینطور!!
خوشحال شو، جیغ بزن، بزا چشات برق بزنه!
بغـــلش کن. بوســش کن...
جوری رفتار کن که دفعه دیگه که میخواد بهت بگه دوست دارم
یه شوقی تو دلش باشه برای عکس العمله تو

                        دوستت دارم مقدسه
                                   گفتنش مسئولیت داره           

                   شنیدش مسئولیت پذیری
                       حواست باشه
                    ساده ازش نگــــذر...

باید کسی باشد ...

همیشه باید کسی باشد ..
         تا بغض‌هایت را قبل از لرزیدن چانه‌ات بفهمد
باید کسی باشد … …
که وقتی صدایت لرزید بفهمد 

که اگر سکوت کردی بفهمد …
که اگر بهانه‌گیر شدی بفهمد
کسی باشد
که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن و نبودن بفهمد به توجهش احتیاج داری
کسی باشد
بفهمد که درد داری که دلگیری
بفهمد که دلت تنگ شده است
کسی باشد
بفهمد که
دلت برای قدم زدن زیرِ باران
برایِ بوسیدنش

برایِ یک آغوشِ گرم تنگ شده است . .!