خداوند به هر که بخواهد بی حساب عطا می کند ...

رویاهایی که به لطف الهی به حقیقت تبدیل می شوند

خداوند به هر که بخواهد بی حساب عطا می کند ...

رویاهایی که به لطف الهی به حقیقت تبدیل می شوند

پرهام نازم

الان که این یادداشت رو ثبت میکنم ،تو به دنیا اومدی و ۹ روز دیگه تولد یک سالگیته... خدایا شکرت،بهم یه پسر مهربون و خوش قلب دادی،یه عشقشو دادی...دقیقا به وعده ات عمل کردی....یادته سر سفره عقد بهمون قول دادی که در زمانی معین ،فرزندی چون دُر عطا خواهی کرد....دقیقا همین اتفاق افتاد و من شاکرم به خاطر لطف بی نهایتت...خیلی ممنونیم و تا پایان عمرمون هر روز و هر لحظه شکرشو به جا میاریم


عجیب نیست...

عجیب نیست که دستهایت

هجوم عمیق آرامش اند هنوز

عجیب نیست که همیشه

با آن چشم های آشنا

مرا  می بری به روشنی

به زندگی

به همهمه ی گنجشک ها

به نرگس و پامچال، به بهار

و تمام اینها را

فقط  من می فهمم

منی  که می دانم

نفس کشیدن

در حریم امنِ آغوشی قدیمی

چگونه ترتیب فصل ها را به هم می ریزد!

دوستت دارم...

همیشه "دوستت دارم" را نباید گفت .

گاهی دوستت دارم را باید اشاره شد 

باید هدیه داد...

قهوه ریخت...

پیاده روی کرد


گاهی دوستت دارم را باید نامه ...

شعر ... قصه نوشت 

و طرح سیب کشید و گل رز سفید خرید


گاهی دوستت دارم را باید تکیه گاه...

بوسه عاشقانه ...

آغوش گرم شد


و اما...

گاهی دوستت دارم را باید نگاه شد

گاهی باید پنهان...

باید رها ...

باید گذشت و 

سکوت شد و خون دل خورد 

تا بماند آن کسی بی خبر است از 

تمام دوستت دارم هایت...

عشقم،امید زندگیم

برای  روزی می نویسم که متولد شدی...اون روز نباید یادم بره که از همون روز اول ورزشکار باشی و یادم نره که هر شب بهت قصه بگم...این نوشته رو باید عمل کنم.

مطمئن باش مامان تا آخر عمرش هواتو داره.از تو یه اسطوره میسازه.تو رو حتما مستقل به بار میاره و کاری می کنم که هیچوقت حس یأس وناامیدی بهت دست نده و همیشه حس مفید بودن داشته باشی.

جنسیتت هر چی که باشه،خیلی دوستت دارم،حتی بیشتر از وجود خودم،این رو یه روز که مامان شدی یا بابا شدی درک می کنی.

 از لحظه ی تولدت تا 2 سالگی هر روز ازت عکس میگیرم که شاهد بزرگ شدنت باشی و دیدن  اون روزارو از دست ندی .حتما از لحظه شیر خوردنت،چهار دست و پا رفتنت،اولین غذا خوردنت،از تمام اولین ها ازت عکس می گیرم.پس خرید یه دوربین واضحه...حتما 6 ماهگی اتلیه می برمت و عکس پوستری ازت می گیرمو به یکی از دیوارای اتاقت میزنم.جشن تولد یک سالگی و سال به سالت که یه مسئله ی مبرهنه.

آره عزیزم،اگه دختر بودی پر ناز و عشوه ترین و دلسوزترین و خانم ترین خواهی شد و اگر پسر بودی محکم ترین و با اراده ترین و مردترین آقای زمین خواهی شد,صد البته بعد از پدرت و درکنار پدرت

سکوت یک زن

احمق ترین مرد، مرﺩیست 

ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ فکر ﻣﻮﺍﻇﺒﺖ ﺍﺯ ﺯﻥ ﺍﺳﺖ تا مبادا ﺑﻪ ﺍﻭ ﺧﯿﺎﻧﺖ کند.!!!!!!!


ﻭ ﻋﺎﻗﻠﺘﺮﯾﻦ، آن مردیست


ﮐﻪ ﻗﻠﺐ ﺯﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻟﺒﺮﯾﺰ میکند ﺗﺎ ﺟﺎﺋﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺮﺳﻪ ﺯﺩﻥ

ﻣﺮﺩﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﺎند.!!!!!!

زنی که به سکوت می رسد کم توقع نیست، 

نمونه نیست، قانع نیست،

به این نتیجه رسیده که حرف زدنش مساویست با قضاوت یا هیاهو ....

هیچ گاه از سکوت ادامه دار یک زن خوشحال نباشید.

زن ساکت، 

یا مرده ای است در درون یا آتشی است زیر خاکستر...

مهربانی

*تو همان مهربانی هستی یا مهربانی همان توست..؟!

نمی دانم...

اما می دانم بی شک باهم نسبت نزدیکی دارید...

اعتیاد به مواد مخدر

اعتیاد به قرص های روان گردان

اعتیاد به اینترنت

اعتیاد به ...

بدترین نوع اعتیاد ،اعتیاد به انسان هاست.

انسان هایی که به شدت رویشان حساب کردی

و آنها را تکیه گاهی امن برگزیدی...


آدمی زاد است دیگر!!!

غیر قابل پیش بینی...


شاید امروز تکیه گاه تو باشد و فردا تکیه گاه دیگری

و شایدنخواهد به او تکیه کنی...

درست در همان زمان است که پی به اعتیادت می بری


اعتیادی که اگر تو را نکشد،حتما در اوج جوانی، پیرت میکند و تو را به زوال و نابودی می کشاند...


( آدم ها اینگونه اند)


تکیه گاهت که خدا باشد؛

همیشه کسی هست که دلت نلرزد،پایش نلغزد،دستت را بگیرد و همیشه پا به پای تو در تمام مسیر همراه و هم سفرت باشد.


اگر اولویت تکیه گاهت اشتباه است،هنوز دیر نشده...

بلند شو و خودت را در مسیر او قرار بده؛مثل اولین قدم هایی که در کودکی ات برداشتی... سخت بود،اما اتفاق افتاد.


로야

1 آذر 94

۲۰:۵۳

زیبا...

زیبا هوای حوصله ابریست.

چشمی از عشق ببخشایم          تا رود آفتاب بشوید دلتنگی من.

زیبا

زیبا هنوز عشق در حول و هوش چشم تو می چرخد.

از من نگیر چشم دست مرا بگیر کوچه های محبت را با من بگرد.

یادم بده چگونه بخوانم تا عشق در تمامی دلها معنا شود.

یادم بده چگونه نگاهت کنم که ترّی بالایت در تند باد عشق نلرزد...

زیبا

آنگونه عاشقم که حرمت مجنون را احساس می کنم.

آنگونه عاشقم که نیستان را یکجا هوای زمزمه دارم..

آنگونه عاشقم که هر نفسم شعر است...

زیبا چشم تو شعر،چشم تو شاعراست.

من دزد شعرهای چشم تو هستم...

زیبا

زیبا کنار حوصله ام  بنشین

بنشین مرا به شدّغزل بنشان

بنشان مرا به منظره ی عشق.

بنشان مرا به منظره ی باران..

بنشان مرا به منظره ی رویش...

من  سبز  می شوم.

زیبا

زیبا ستاره های کلامت را در لحظه های ساکت عاشق بر من ببار...

برمن ببار تا که بروید بهاروار..

چشم از تو بود و عشق ...بچرخاند بر بال همّت وار.

زیبا

زیبا تمام حرف دلم اینست؛

                              من عشق را با نام تو آغاز کرده ام...

                                در هر کجای عشق که هستی آغاز کن مرا...

با تو این منم.

و با تو سرشارم از هرچه زیباییست..

پناهم باش تا سنگینی غربت از شانه هایم فروریزد

من ملال تنهایی ازچشمهایم...

من از دور دست ها آمده ام.

از مزارع گندم از گرد های جالیز..

و از سرزمینی که آسمانش تنها دو پیراهن دارد؛

روز ها آبی می پوشد  و  شب ها پیراهنی بلند که تاب می خورد در رخش هزارویک ستاره ی روشن.

من از دور دست ها آمده ام...

از کوچه های کودکی از شهر رنگی قصّه های پدر..

در شب های کشتار زمستان...

و از چشمان هستی بخش مادرم    که    تمام مهربانیش را در نگاهش به من می بخشید...

باورم کن که شعر در من طغیان یگانه گیست و حماسه ی دوست داشتن.

من دیگرگونه دوست می دارم    و    دیگر گونه یگانه ام

مرا تنها می توان با من سنجید

و 

تورا  تنها  با تو که سال هاست در جست و جویت بودم.

با تو آبی می بینم  تمام بینایی ام را...

چشم هایت شکوه شکیبایی               گیسوانت ادامه ی باران ها                 و دلت ترانه ی دریا هاست...

زمزمه ی سر انگشتان باد در خواب خوش گیسوانت  زیبایی شاعرانه ایست  که دلم را به بازی میگرد.

و نجابت کلامت آنچنان  که هر کلام دیگر را بی رنگ می کند.

در چشم انداز هر کجای طبیعت تورا می بینم؛

در چشمه

در رود

در دریا

در گل

در درخت

در جنگل

در درّه

در دشت

در کوه

با این همه هنوزدر تو حیرانم...

که تمامی عشقی در یک وجود

و

تمامی آرزویی در یک لباس...

                                                   با هر چه عشق نام تورا می توان نوشت

                                                   با هرچه رود راه تورا می توان سرود

بی مثل حصار نیست که هرقفل کهنه را با دست های روشنت می توان گشود.

دل روشنی دارم ای عشق

صدایم کن از هرکجا می توانی

صداکن مرا از صدف های سرشار باران

صداکن مرا از گلوگاه سبز شکفتن

صدایم کن     از    خلوت     خاطرات     پرستو.

بگو پشت پرواز مرغان عاشق چه رازیست؟!

بگو با کدامین نفس می توان تا کبوتر سفر کرد؟!!

بگو با کدامین افق می توان تا شقایق خطر کرد؟!!!

مرا می شناسی تو ای عشق؟

من از آشنایان احساس آبم!

همسایه ام مهربانیست!...

طوفان یک گل مرا زیرو رو کرد....

پرم از عبور پرستو

                        صدای صنوبر

                                         سلام سپیدار...

                                                                                                 زنده به یاد خسرو شکیبایی

هرگز...

هرگز زنت را تحقیر نکن. چون بار بیماری اش را سالها باید به دوش بکشی.

هرگز به زنت بی اعتنایی نکن. چون سالها باید بی توجهی اش را تحمل کنی.

هرگز به زنت پرخاش نکن. چون سالها سکوت مرگبارش را باید طاقت بیاوری.

هرگز از محبت به روح او غافل نباش. چون سالها باید در بستری سرد بخوابی.

هرگز او را مقابل دیگران کوچک مکن. چون به بزرگی یاد کردن از تو را فراموش میکند.

هرگز نقص هایش را بازگو نکن. چون از تو در نهان متنفر خواهد شد. 

هرگز انتقاد و شکایت او را مسخره نکن. چون از تو برای همیشه ناامید میشود.

هرگز به رویاهایش نخند. اگر نمیتوانی براورده شان کنی. چون یا افسرده میشود و اگر شهامت داشته باشد خودکشی میکند.

هرگز زنت را اسیر خانه و فرزند نکن. چون اینگونه او را بیصدا کشته ای و فقط قانون تو را مجرم نمیداند. 

خود را با زنت برابر بدان. در همه چیز. وگرنه فرقی با یک زندانبان نخواهی داشت.


تهمینه میلانی.

روزت مبارک تنها مرد زندگیم...


برای همه وقت هایی که به حرف هایم گوش دادی.برای همه وقت هایی که به من جرات و شهامت دادی...برای همه وقت هایی که با من شریک شدی...یرای همه وقت هایی که خواستی در کنارم باشی...برای همه وقت هایی که به من اعتماد کردی...برای همه وقت هایی که منُ تحسین کردی...برای همه وقت هایی که باعث راحتی و آسایش من بودی...برای همه وقت هایی که گفتی "دوستت دارم" برای همه وقت هایی که تو فکر من بودی...برای همه وقت هایی که برام شادی اُوردی...برای همه وقت هایی که به تو احتیاج داشتم و تو با من بودی...برای همه وقت هایی که دلتنگم بودی...برای همه وقت هایی که به من دلداری دادی...برای همه ی وقتایی که ناراحتت کردم  و همش نق نق کردم و تو دم نزدی ازت ممنونم..