وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَىٰ ﴿الضحى: ٥﴾
و بزودی پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی ...
اصولا زنها خــر نمیشن ، عــاشق میشن
و هر وقت درک و فهمت به جایی رسید که
روی احساس زنها اسم خریت نگذاری
میتونی به خودت بگی مــــرد...!
"رضا عطاران "
آدمهایى هستند در زندگیتان؛ افکار، یادت نمی رود ردپا حک می کنند اینها روى دل و جانت... این آدمها را، باید قدر بدانى...
نمی گویم خوبند یا بد..
چگالى وجودشان بالاست...
حرف زدن،
رفتار،
محبت داشتنشان
و هر جزئى از وجودشان امضادار است...
"هستن هایشان را.."
بس که حضورشان پر رنگ است و بسیار "خواستنى"...
بس که بلدند "باشند"...
وگرنه دنیا پر است از آن دیگرهاى
بى امضایى که شیب منحنى حضورشان، همیشه ثابت است...
را زیاد ببوس پدر !!!
تو تنها مردی خواهی بود که دوست داشتنت بی طمع " و بوسه هایت بوی گل می دهد ...
بـــرای تصـــاحبت نمـی جنگـــم !
احاطــه ات نمی کنـــم تــا مــال مــن شـــوی!
بـا رقیـــبان نمی جنگـــم !
...بـــه قـــول دکتــــر انوشـــه کــه می گفـــت :
عشـــق تملـــک نیـــست ، تعلــــق اســـت!
ولـــی اگـــر بیایــی و بمانـــی،
بـــرای بــا تـــو مانـــدن ، بــا دنیــــا می جنـــگم . . .
هیچ چیز نمیتوانم بگویم
هیچ چیز درباره ی هیچ چیز نمی توانم بنویسم
آنچه آغاز شده است مرا به سکوت واداشته است
احساس می کنم, که پرنده ی موهومی شده ام که وارد فضای بی کرانه ی عدم شده است
اصلا نمیدانستم,
احساس نکرده بودم که ننوشتن هم کاری است
و حالا می فهمم چه کار طاقت فرسایی است
اما من در برابر وحشی ترین و نیرومندترین وسواس ها می ایستم
ایستادن!
چه مصدری, و آقاترین از این در زبان بشر هست؟
می توانم بنویسم و صبر کنم،
تحمل کنم !
و نیز می توانم کسی را که با من آشناست،
خویشاوند است،
به من مومن است،
وادار کنم :
بایستد، تحمل کند، صبور باشد...
نو گلی پرورده بودم
خاک از دستم ربود
آنچنان در بر گرفت
انگار در عالم نبود
سالها زحمت کشیدم
تا گلم پرورده شد
نا گهان پیک اجل
آن غنچه را از من ربود
اصلامی دانید فلسفه ی وجودی ِ سرماخوردگی به همین است.
اینکه صدایت بگیرد و کسی پشت گوشی بپرسد: رفتی دکتر؟!
اصلا عطسه و سرفه برای این است که صدایش به گوش کسی برسد.
بلند شود یک چای لیمو برایت دم بکند ...
کمی نگران حالت بشود.
گلو درد را بر این منظور نازل کرده اند که ببینی در آن وضعیت ناگوار چقدر حاضر است روی سلامتی اش خطر کند و بوسه ای نثارت بکند.
سرفه را برای عشق اختراع کرده اند. پنی سیلین بهانه است!
هر آن دیدید از دو نفره ها فقط یک نفرشان سرما خورده است می توانید به عشق شک کنید.
سرما را تنها باید دو نفره خورد!