خداوند به هر که بخواهد بی حساب عطا می کند ...

رویاهایی که به لطف الهی به حقیقت تبدیل می شوند

خداوند به هر که بخواهد بی حساب عطا می کند ...

رویاهایی که به لطف الهی به حقیقت تبدیل می شوند

*از نامه های بابا لنگ دراز به جودی ابوت*

 
جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که در افق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند. درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند.
دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد...
جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می شویم.
هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود. پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم.
دوستدارتو : بابالنگ دراز

من این رازها رو می دونم و درکت می کنم مرد من...

می دانم که همیشه با من موافق نیستی و برخی از تصمیم هایم را نمی پسندی، اما همیشه تاکید کن که عاشقم هستی. مجله راز: 1– مرا تحسین کن. 2 – می دانم که همیشه با من موافق نیستی و برخی از تصمیم هایم را نمی پسندی، اما همیشه تاکید کن که عاشقم هستی. 3 – سعی کن نیازهای مهم مرا برطرف کنی، مثل نیاز جنسی و صداقت. 4 – مرا همین طور که هستم بپذیر و سعی نکن مرا تغییر دهی. 5 – طوری با من رفتار کن که احساس کنم بی همتا هستم. گاهی مردها مثل پسربچه ها می شوند. 6 – اگر می خواهی با من حرف بزنی، اول از من بپرس که در حال و هوای گفت و گو هستم یا نه. اگر نیستم، اصرار نکن. 7 – ما مردها گاهی به غار خودمان پناه می بریم. کمی به من زمان بده تا از غارم بیرون بیایم؛ آن گاه خودم به سوی تو خواهم آمد. 8 – وقتی گیج و سردرگم هستم به من نگو چه کار باید بکنم. وقتی در این حالت هستم سعی کن به نحوی مرا به مسیر مناسب برگردانی. 9 – هرگز مرا با شوهر دیگران مقایسه نکن. 10 – کارم برایم مهم است و من به آن نیاز دارم. زمانی که از کارم رضایت دارم، درباره چیزهای دیگر نیز احساس خوبی دارم. 11 – درک کن که برای کسب آرامش نیاز دارم تلویزیون تماشا کنم، به خصوص مسابقه فوتبال. 12 – درک کن که خیلی دوست دارم گاهی برای رابطه جنسی پیشقدم شوی. 13 – سعی نکن برای هر کاری که می کنم مرا سوال پیچ کنی و از من توضیح بخواهی. به قضاوتم احترام بگذار. 14 – به پدر و مادرم و خانواده ام احترام بگذار. 15 – زمانی که عصبانی می شوم، سعی کن صبور باشی. 16 – هرگز تصور نکن از قبل درباره هر حرفی که به تو می زنم فکر کرده ام. از این رو، مرا سرزنش نکن چرا حرفی زده ام که تو را عصبانی کرده است. 17 – نزد خانواده خودم و خانواده خودت و دوستانم از من بد گویی نکن. 18 – بیشتر مسایلی که بین من و تو می گذرد، محرمانه است؛ قرار نیست دیگران از آن مطلع باشند. 19 – وقتی با لحن پرتوقع حرف می زنی، چیزی جز این نمی شنوم که به اندازه کافی مفید نبوده ام و در را ضی کردن تو ناکام شده ام. 20 – تا زمانی که به طور مستقیم از تو درخواست توصیه نکرده ام، یعنی خواهان هیچ توصیه ای نیستم. توصیه هایی که در این جور مواقع می کنی باعث می شود احساس کنم می خواهی برای من تعیین تکلیف کنی. 21 – خواهشم از تو این است که هرچه را می خواهی، از من درخواست کن؛ چون به طور غریزی نیازهای تو را به یاد نمی آورم. 22 – به یاد داشته باش که من دوست دارم کارهایی شخصی مختص خودم داشته باشم که تحت اختیار خودم باشد. 23 – من بیشتر دوست دارم کارهایی را برایت انجام دهم که خودم آنها را انتخاب کرده باشم، نه این که مجبور باشم انجامش دهم. 24 – اگر گاهی پیش می آید که از تو فاصله می گیرم و بی توجهم، خیال نکن تو را دوست ندارم بلکه بی توجهی ام شاید نشانه این باشد که تحت فشار و تنش هستم. 25 – اگر در رابطه جنسی رضایتم تأمین شود، هر نوع دلخوری و فشار عصبی و تنش که در من وجود دارد، ناپدید خواهد شد. 26 – ما مردها فقط خواهان رابطه جنسی نیستیم بلکه خواهان عشق هستیم و تنها راهی که می توانیم عشقمان را ابراز کنیم، رابطه جنسی است. 27 – وقتی به داشتن رابطه جنسی با من اشتیاق نشان می دهی، این پیام را به من می رسانی که پذیرای من هستی و به من اعتماد داری. بدین طریق می توانم احساس قدرت کنم. 28 – اگر نتوانم «نه» بگویم احساس می کنم تحت سلطه هستم. وقتی آزادی «نه» گفتن را داشته باشم، احتمال «بله» گفتنم بیشتر می شود. 29 – گاهی با هم جر و بحث و دعوا می کنیم؛ چنین چیزی طبیعی است. اما مراقب حرف هایی که به من می زنی باش و هرگز خیال نکن دیگر دوستت ندارم. 30 – همان طور که تو عاشق گل گرفتن هستی، من هم دوست دارم چند ساعتی با دوستانم خوش باشم؛ اما مطمئن باش با شوق و ذوق و انرژی بیشتری نزد تو برخواهم گشت. 31 – قرار نیست همه کارها را با هم انجام بدهیم. اگر من می خواهم تلویزیون تماشا کنم و تو دوست داری به سینما یا خرید بروی، بهتر است هرکدام به فعالیت مورد علاقه خودمان بپردازیم. 32 – این حقیقت را بدان که من ذهن خوان نیستم. پس اگر خواسته و نیازی داری، به من بگو. 33 – گاهی به طور غیرمنتظره بغلم کن و به من ابراز عشق و علاقه کن. 34 – هرگز در حین ارتباط جنسی تحقیرم نکن، سرزنشم نکن، مرا ناتوان نخوان و نگو که مرد نیستم. 35 – می دانم تو مادرم نیستی، اما گاهی دوست دارم بچه شوم و تو خواسته های مرا برآورده کنی. 36 – هرگز خیال نکن من آدم کامل و بی نقصی هستم. اما بدان که تمام سعی ام را می کنم تا قهرمان زندگی ات باشم. 37 – همیشه مرا منبع آرامش، شادی و سرگرمی ات ندان. گاهی هم باید بتوانی برای خودت شوهری کنی. 38 – به یاد داشته باشد که من عاشق زنی قوی و توانمند و مستقل هستم، نه زنی نیازمند و وابسته. 39 – هرگز سکوت مرا به اشتباه تفسیر نکن. سکوتم به معنای بی توجهی به تو نیست بلکه درواقع می خواهم بگویم: «هنوز نمی دانم چه بگویم. اما دارم درباره اش فکر می کنم.» 40 – وقتی در حال فکر کردنم یا در غارم فرو رفته ام، سعی نکن از من انتقاد کنی، به من راه حل نده، از من نخواه احساساتم را بیان کنم، به حالم تاسف نخور. فقط به من زمان بده. 41 – گاهی احساس می کنی از تو فاصله گرفته ام. این امر طبیعی است چون من به استقلال نیاز دارم. اما پس از مدتی به سوی تو بازمی گردم چون به عشق و صمیمیت تو نیاز دارم. 42 – احساساتت را با من در میان بگذار و اجازه نده روی هم انباشته شوند، مبادا ناگهان منفجر شوند. 43 – برایم خیلی مهم است که به قدرت و توان مردانگی ام باور داشته باشی و بدانی که می توانم از پس مشکلات بربیایم. 44 – به من برای رشد و تغییر کمک کن. این بدان معنا نیست که مرا سرزنش و در موردم قضاوت کنی، من زن زندگی می خواهم نه زن ایرادگیر. 45 – برایم غذاهای خوشمزه درست کن، با این کار بیشتر احساس عشق می کنم. 46 – به من اجازه بده گاهی به تنهایی یا با دوستانم به مسافرت بروم، همان طور که من چنین فرصتی به تو می دهم. 47 – وقتی به بچه ها ویتامین می دهی، مرا هم فراموش نکن! 48 – به من فرصت بده عشق ورزیدن را بیاموزم و درمورد تو به کار ببرم. 49 – وقتی مشکلی داری به من بگو. درست نیست به من بگویی مشکلی ندارم و سپس از من توقع داشته باشی حدس بزنم مشکلت چیست. 50 – همیشه باورم کن.

الهی ...

الهى چگونه شکر این موهبت را بجا آورم که اگر شرق تا غرب را کفر بگیرد در کاخ ربوبى ایمانم سرمویى خلل راه نمییابد.

الهى تاکنون به نادانى از تو میترسیدم و اینک به دانایى از خودم میترسم.

الهى ما که از فاضل چشیده دیگران بدمستى میکنیم چشیده ها چونند.

الهى خوشا آنانکه فقط با تو دل خوش کرده اند.

الهى درجات پدر و مادرم را مزید گردان که اگر ایشان احسن نمى بودند من حسن نمیشدم.

بنازم...

"گدایان بهر روزی طفل خود را کور میخواهند 

          طبیبان دائما مخلوق را رنجور می خواهد  

                   مرده شویان راضی اند بر مردن مردم  

                           بنازم مطربان را،خلق را مسرور میخواهند."

سعدیا...

  

 .::  من آن نیم که حلال از حرام نشناسم  ::.

.:: شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام ::.

از باغ می برند چراغانیت کنند

                     از باغ می برند چراغانیت کنند

                    تا کاج جشنهای زمستانیت کند

                    پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار

                     تنها به این بهانه که بارانیت کنند

                    یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند

                     این بار می برند که زندانیت کنند

                    یک نقطه بیش فرق  رحیم و رجیم نیست

                     از نقطه ای بترس که شیطانیت کنند

                    آب طلب نکرده همیشه مراد نیست

                    گاهی بهانه ایست که قربانیت کنند

مگسی را کشتم ...

مگسی را کشتم ... 
                        نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، است

                                               و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است

                   طفل معصوم به دور سر من می چرخید

       به خیالش قندم

                  یا که چون اغذیه ی مشهورش، تا به آن حد، گَندَم

                                                              ای دو صد نور به قبرش بارد

                        مگس خوبی بود

                   من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد

                                                                                    مگسی را کشتم
                                                 
                                                                                       مرحوم حسین پناهی

خداااااااااااااااااااااا

       قول داده ام...

                           هنگام شنیدن نامت بی خیال باشم!

                                                                     از این قول در گذر!

                                         چرا که با شنیدن نامت

                      صبر ایوب را کم دارم،

                                                    برای فریاد نزدن !!!  

به علاوه ...منها

به علاوه خدا بودن یعنی منهای تمام مشکلات...! 

 

الهی شکرت...

الهى شکرت که از ابلهان رنج مى برم.
 
الهى در شگفتم از کسانى که چون و چرایى، و کاش کاش گویند.

الهى این و آن گویند بهاى یک گرده نان پنج قرآن است، حسن بى بها گوید هرگز آن ببها در نمیآید در ازاى هر لقمه و جرعه از ازل تا ابد شکرت.

الهى موج از دریا خیزد و با وى آمیزد و در وى گریزد و از وى ناگزیر است انا لله و انا الیه راجعون.

الهى شکرت که دیده جهان بین ندارم هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن.

الهى این کلمه ناتمام خوشحال است که به اسم سه حرف از حروف مقطعه فرقانت را دارا است، کلمات تامه اى که بحقیقت همه مقطعه قرآنت را دارایند چونند.