خداوند به هر که بخواهد بی حساب عطا می کند ...

رویاهایی که به لطف الهی به حقیقت تبدیل می شوند

خداوند به هر که بخواهد بی حساب عطا می کند ...

رویاهایی که به لطف الهی به حقیقت تبدیل می شوند

رویایی که به حقیقت پیوست ...

دلم اونى رو میخواد که وقتى میگم میخوام جیغ بزنم نگه هیس زشته ، بگه : 1.2.3 ..

اونى که وقتى باهاش میرم دریا نشینم یه گوشه و فقط حرف بزنیم و دریا رونگاه کنیم ، آب بپاشیم تو صورت هم ..

نترسیم از حرف مردم ، زندگى خودمه دلم میخواد دیوونه باشم ..

کسى که وقتى بارون میزنه باهاش بدون چتر زیر بارون قدم بزنم ، وقتى بارون شدید شه بگه واى چه بارونى بعدم کاپشنشو بگیره بالا سرمون و بدوییم و بگه یکى از یکى دیوونه تر ، بعدش بزنیم زیر خنده و منم عشق کنم از خندیدنش ..

کسى که وقتى میریم مهمونى حواسش بهم باشه ، وقتى مجبورم یه جمع کسل کننده و حرفاى خاله زنکیشونو تحمل کنم بهم اس بده : قیافشوووو داره زجر میکشه ها ، دیوونه تر کردن این دیوونه رو ، پاشو بریم خونه عزیزم ! خندم بگیره نگاش کنم چشمک بزنه بعدم با هزار بهونه از اون مهمونى خلاص شیم و وقتى اومدیم بیرون باهم بزنیم زیر خنده ..
و نصفه هاى شب خیابونا رو باهم دور بزنیم و به چیزاى الکى بخندیم ..

کسى که بى مقدمه ببوستم ..

کسى که بى دلیل بپرم بغلش ..

کسى که کنارش خود خودم باشم ..


ممنونم مهدی جونم ،اینا یه زمان رویا بود و الان عین حقیقته...بی نهایت دوست دارم عزیزم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد