خداوند به هر که بخواهد بی حساب عطا می کند ...

رویاهایی که به لطف الهی به حقیقت تبدیل می شوند

خداوند به هر که بخواهد بی حساب عطا می کند ...

رویاهایی که به لطف الهی به حقیقت تبدیل می شوند

عمر

عمر شما از زمانی شروع میشود که اختیار سرنوشت خویش را در دست میگیرید.....

 

                                                                                کوروش بزرگ

شور پرواز

 

پیش چشم کسانی که پرواز را نمی فهمند، هر چه بیشتر اوج بگیری، کوچکتر خواهی شد. 

امید

سلام و صبح دل انگیز پائیزی به خیر و شادی
 

هر وقت ناامید شدی به کوه برو! و فریاد بزن و بگو آیا هنوز امید هست ؟!  

 خواهی شنید :هست ، هست ، هست .

انچه توان گفتنش را دارم...

 

حرفهای زیادی بلد نیستم
من تنها چشمان تو را دیدم و گوشه ای از لبخندت را که حرفهایم را دزدید.
شاید باور نکنی اما دوستت دارم کودکانه تر از آنچه که فکر کنی!

قوی ترین حامی ما بعد از خدا ...

 

آیا می دانید؟
بدن انسان می تونه تا ۴۵ واحد درد رو تحمل کنه.
اما زمان تولد بچه، یک زن تا ۵۷ واحد درد رو احساس می کنه
!این معادل شکسته شدن همزمان ۲۰ استخوانه
...مادرتون رو دوست داشته باشید

 

 

 

 

 

زیباترین فرد روی زمین..
بهترین منتقد ما…
و قویترین حامی ما بعد از خداوند مهربان…
"مادر"

مرگ همکار

یکروز وقتى کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود:

 «دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ١٠ در سالن اجتماعات برگزار مى‌شود دعوت مى‌کنیم.»
در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مى‌شدند امّا پس ازمدتى، کنجکاو مى‌شدند که بدانند کسى که مانع پیشرفت آن‌ها در اداره مى‌شده که
بوده است.این کنجکاوى، تقریباً تمام کارمندان را ساعت١٠ به سالن اجتماعات کشاند.
رفته رفته که جمعیت زیاد مى‌شد هیجان هم بالا مى‌رفت. همه پیش خود فکر مى‌کردند: «این فرد چه کسى بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟ به هر حال خوب شد که مرد!»

کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مى‌رفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مى‌کردند ناگهان خشکشان مى‌زد و زبانشان بند مى‌آمد.آینه‌اى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مى‌کرد، تصویر خود رامى‌دید. نوشته‌اى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:

«تنها یک نفر وجود دارد که مى‌تواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نیست جز خود شما. شما

تنها کسى هستید که مى‌توانید زندگى‌تان را متحوّل کنید. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید بر روى شادى‌ها، تصورات و موفقیت‌هایتان اثر گذار باشید. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید به خودتان کمک کنید.

زندگى شما وقتى که رئیستان، دوستانتان، والدین‌تان، شریک زندگى‌تان یا محل کارتان تغییر
مى‌کند، دستخوش تغییر نمى‌شود. زندگى شما تنها فقط وقتى تغییر مى‌کند که شما تغییر کنید،
باورهاى محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسى هستید که مسئول زندگى خودتان مى‌باشید

آدمک کاغذی

از وقتی...

رفته‌ای جای تو در آرزوهایم

یک آدمک کاغذی گذاشته‌ام؟!

آدمک کاغذی احساس ندارد.

چشم ندارد، گوش هم ندارد.

طفلکی حتی دهان هم ندارد.

آدمک کاغذی اما...

هرگز دروغ نمی گوید. 

دوری و دوستی

افسانه‌ها را رها کن

"دوری و دوستی" کدام است؟

فاصله‌ها‌یند که عشق را می‌بلعند

من اگر نباشم ....

مجنون دیگری جایم را پر می‌کند! ...

به همین سادگی...

خاک تو هرگز برای من سرد نشد....

۳شهریور... 

 

همــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه

رفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتنـد

همه رفتند کسی دورو برم نیســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

چنین بی کس شدن در باورم نیســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

اگه این اخرا این عاقبت بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود

به جز افسون هوایی در سرم نیســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

همه رفتند کسی با ما نمو نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدش

کسی خط دل ما را نخو نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدش

همه رفتند ولی این دل مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا را

همون که فکر نمی کردیـــــــــــــــــــــــــــــــــــم

سو زو نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدش

عجب بالا و پا یین داره دنیـــــــــــــا

عجب این روزگــــــــــــــــــــــار

دل سرده با مـــــــــــــــــا

خیال کـــــــــــــــــردم

که این گوشـــــه

کنـــــــــــــاره

یکــــــــی

د ا ر ه

هوای

مـــا

ر ا.

نوشته

  


یک سال از رفتنت گذشت کیمیا... و خاک تو هرگز برای من سرد نشد... گرچه هرگز باور نکردم اما... روحت شاد...   

 سلام عزیزم،امروز سالگرد آخرین نگاه تو به هستیه…ببین مامانت چقد آشفته است،غمو توو چهره اش می بینی؟دیگه هیچ چیزی شادش نمی کنه...

 اگه بگم دلم واست یه ذره شده، حتی نتونستم ذره ای از احساس درونمو واست بازگو کنم...دلم پیر شده کیمیا...پیرتر از پیر،صندوقچه ی دلم ترکید، آخه کسیو ندارم باهاش درد دل کنم،هیچ کی تو نمی شه کیمیا… 

باور کن وقتی می گم کیمیا اشک توو چشام حلقه می زنه و یه بغض سنگینی خفم می کنه،کاش هیچ وقت این حسو تجربه نمی کردم.... 

یاد پارسال این موقع هات که می افتم ، مثل همه با یه آه سرد می گم راحت شد،حسرت یه ربع خواب بی درد واسش آرزو شده بود... به کمی قبل تر که بر می گردم،دوس دارم هزار بار بمیرمو،فقط یه لحظه حقیقت رفتنتو فراموش کنم.رفتنت هیچ وقت توو باورم نگنجید کیمیا آخه چطور میشه با اون همه خاطره کنار اومد؟؟؟  

کیمیا ؟؟... دوس دارم همش بگم کیمیا...خنده های مهربونت در قبال کیمیا گفتنام، فراموشم نمی شه ... 

کیمیا تو همیشه توو قلب من جا داری،خاطرت هیچ وقت کمرنگ نمی شه ،اینو مطمئن باش. دوست دارم عزیزم ...دوست دارم،دوست دارم...کاش کنارم بودی  

امتحانامم تموم شد...به همین سادگی به همین خوشمزگی

بالاخره دوران امتحاناتم تموم شد و یه نفس راحت کشیدیم... واقعا مهندس شدن به این راحتیا هم که فکر می کردم نیست...اما من شکست ناپذیرم...   

امروز اگه خدا بخواد عازمم.... 

پیش به سوی خونه....  

یووووووووووووهوووووووووووووو