خداوند به هر که بخواهد بی حساب عطا می کند ...

رویاهایی که به لطف الهی به حقیقت تبدیل می شوند

خداوند به هر که بخواهد بی حساب عطا می کند ...

رویاهایی که به لطف الهی به حقیقت تبدیل می شوند

و فارق تحصیل کارشناسی شدن...

یووووووووووووووووووووووهووووووووووووووووووووو

بالاخره تمام این 2 سال به خوبی و خوشی سپری شد و امروز پروژه ی پایان ترممو ارائه دادم...

خدایا به خاطر نیل به آگاهی و دانائیم شکر...

مامان و بابای عزیزم بابت تمام سختی هایی که توو این 2 سال از سمت من متحمل شدین عذر می خوام و ممنونم،ان شاالله بتونم زحماتتون رو جبران کنم،هرچند که قابل جبران نیست.

مهدی عزیزم به خاطر وجوت که خدا در کنارم قرار داد،ممنونم،ان شاالله بتونم واست همسر نمونه ای باشم و بتونیم در کنار هم احساس خوشبختی کنیم.

و خداوند بزرگ رو شاکرام که دانشجو بودن رو دوست داره و ما رو هم توو این مسیر قرار داده تا ذره ی از دریای بیکران انسانیت و دانایی رو کسب کنیم و بتونیم روز به روز به خودش نزدیکتر و نزدیکتر بشیم.

دوست دارم خدا جونم

فاصله ها و عشق و باز هم عشق...

سلام عشق مهربون من 

من رامسر تو اردبیل و فاصله ها... 

دلم واست یه ذره شده ،الان که این مطالب رو توو وبلاگم می نویسم اونقد دلم واست تنگ شده که هیچ واژه ای برای بیانش وجود نداره که ابرازش کنم...اونقدری بدون که بیشتر از 3تاست 

اگه خدا بخواد 8ام ماه بعد"یعنی زمان تموم شدن امتحانای ترم 4" همدیگرو می بینیم و مطمئنا من برای رسیدن اون روز شدیدا ثانیه شماری می کنم...می دونم که توام به روز من دچار شدی ولی عزیزدلم چاره نیست...8ام که امتحانام تموم شه دیگه بهانه ای برای ایجاد فاصله ها وجود نداره و ایشالا و به لطف الهی توو مسیر زندگی پر از عشق و پر از برکت قرار می گیریم. 

 اینم جمله ی کلیدی مون : 

به لطف الهی منو مهدی جونم روز به روز به کار پردرآمد نزدیکتر می شیم  

 

واقعا دست خدا درد نکنه که شوهر به این خوبی و مسئولیت پذیری و مهربونی سر راهم قرار داده...خیلی دوست دارم خداجونم و به واسطه ات عشق می ورزم به بنده ی نابت مهدی جونم... 

همیشه و در همه حال به یادتم

پیوندمون مبارک

 

 

۲۰ فروردین ،آغاز بهار زندگی منو مهدی جونم... 

عزیزم پیوندمون مبارک،ایشالا بتونیم همو خوشبخت کنیم... 

می بوسمت

The Real Man Of My Dreams

سلام خدا جوونم...ممنونم که مرد مهربون آینده مو سر راهم قرار دادی،به خاطر هدیه ی قشنگت روزی هزار بار ازت تشکر می کنم...تا حالا که هوامونو داشتی،از این به بعدم هوامونو بیشتر داشته باش. 

ممممممممممممنونم خداااااااااااااااا جووووووووووووووون 

 

 

پیوندتون مبارک

دوشنبه روز عقد آبجیم بود....ایشالا که به پای هم پیر شن.

آبجی جونم متاهل شدنتو بهت تبریک می گم ... باید خیلی حواست جمع خونه زندگیت باشه تا یه خونه ی پر از آرامش و زندگی سرشار از عشق داشته باشی...

پیوندتون مبارک



خاک تو هرگز برای من سرد نشد....

۳شهریور... 

 

همــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه

رفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتنـد

همه رفتند کسی دورو برم نیســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

چنین بی کس شدن در باورم نیســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

اگه این اخرا این عاقبت بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود

به جز افسون هوایی در سرم نیســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

همه رفتند کسی با ما نمو نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدش

کسی خط دل ما را نخو نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدش

همه رفتند ولی این دل مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا را

همون که فکر نمی کردیـــــــــــــــــــــــــــــــــــم

سو زو نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدش

عجب بالا و پا یین داره دنیـــــــــــــا

عجب این روزگــــــــــــــــــــــار

دل سرده با مـــــــــــــــــا

خیال کـــــــــــــــــردم

که این گوشـــــه

کنـــــــــــــاره

یکــــــــی

د ا ر ه

هوای

مـــا

ر ا.

نوشته

  


یک سال از رفتنت گذشت کیمیا... و خاک تو هرگز برای من سرد نشد... گرچه هرگز باور نکردم اما... روحت شاد...   

 سلام عزیزم،امروز سالگرد آخرین نگاه تو به هستیه…ببین مامانت چقد آشفته است،غمو توو چهره اش می بینی؟دیگه هیچ چیزی شادش نمی کنه...

 اگه بگم دلم واست یه ذره شده، حتی نتونستم ذره ای از احساس درونمو واست بازگو کنم...دلم پیر شده کیمیا...پیرتر از پیر،صندوقچه ی دلم ترکید، آخه کسیو ندارم باهاش درد دل کنم،هیچ کی تو نمی شه کیمیا… 

باور کن وقتی می گم کیمیا اشک توو چشام حلقه می زنه و یه بغض سنگینی خفم می کنه،کاش هیچ وقت این حسو تجربه نمی کردم.... 

یاد پارسال این موقع هات که می افتم ، مثل همه با یه آه سرد می گم راحت شد،حسرت یه ربع خواب بی درد واسش آرزو شده بود... به کمی قبل تر که بر می گردم،دوس دارم هزار بار بمیرمو،فقط یه لحظه حقیقت رفتنتو فراموش کنم.رفتنت هیچ وقت توو باورم نگنجید کیمیا آخه چطور میشه با اون همه خاطره کنار اومد؟؟؟  

کیمیا ؟؟... دوس دارم همش بگم کیمیا...خنده های مهربونت در قبال کیمیا گفتنام، فراموشم نمی شه ... 

کیمیا تو همیشه توو قلب من جا داری،خاطرت هیچ وقت کمرنگ نمی شه ،اینو مطمئن باش. دوست دارم عزیزم ...دوست دارم،دوست دارم...کاش کنارم بودی  

امتحانامم تموم شد...به همین سادگی به همین خوشمزگی

بالاخره دوران امتحاناتم تموم شد و یه نفس راحت کشیدیم... واقعا مهندس شدن به این راحتیا هم که فکر می کردم نیست...اما من شکست ناپذیرم...   

امروز اگه خدا بخواد عازمم.... 

پیش به سوی خونه....  

یووووووووووووهوووووووووووووو

امتحانات ...

اگه خدا بخواد با اتمام این هفته پا به دوران فرجه ها می زاریم... این یعنی یک قدم دیگه به خوشبختی نزدیکتر شدن... خوشحالم که همه چی رو به راهه ... 

احتمالا به مدت یه ماه وبلاگمو آپ نکنمُ به هر حال دوران امتحاناته و باید بیشتر حواسمو جمع کنم. 

خدایا به خاطر همه چی شکرت...همیشه دوست دارم.

تو همون حس غریبی که همیشه با منی

سلام عزیزم،الان که در حال تایپ این متنم،احساسی در درونم هست که قابل توصیف نیست...رفتنت انقدر سریع اتفاق افتاد که هنوز در باورم نگنجیده؛امروز روز میلادته و تو نیستی و هیچ چیز واسم از این رنج آوردتر نیست که با بغضی که همیشه تازه می مونه،تولدتو تبریک بگم... 

چقدر مسیر زندگیت سخت و دشوار بود و چقدر صبور بودی و چه زود و ناخواسته مرگ رو تجربه کردی،از میلاد تا عروجت تنها 16 بهار فاصله است...

کی باور دلم می شه که تو از پیشم رفتی؟و چرا رفتی؟و چرا خدا تو رو ازم گرفت و فکر دلم رو نکرد؟و چرا انقدر سخت امتحان شدم و چرا انقدر سخت امتحان شدی؟

کیمیای من ،امروز روز میلادته  و من باید شمع روشن کنم... شمع یک سالگیتو...الان 9 ماهه که نیستی...و خدا 16 سال پیش تو رو به زمین و آغوش مادرت هدیه کرد،کاش بیشتر پیشمون می موندی،کاش خدا بیشتر هوای دلمو داشت... 

امشب تا صبح توو خوابم منتظرت می مونم تا بیای و تولدتو تبریک بگم...خدایا آخه چرا؟واقعا چرا انقد زود همه چی تموم شد؟؟؟

روحت شاد...

حالا که نیستی بدون که هیچ وقت فراموشت نمی کنم و همیشه به یادتم ،ثانیه به ثانیه و لحظه به لحظه...

 کیمیا ... کیمیا... جای تو رو هیچ کس واسم پر نمی کنه و نمی تونه پر کنه....اینو مطمئن باش.

دوست دارم چاقالو جونم...اووووووووووممممممممممممممممممهههههههههه

امشب حتما بیا... منتظرم

یه روز فراموش نشدنی ...

امروز یه خبر خوش از خواهرم شنیدم.... اونقد خوشحال شدم که حد نداشت... 

از این بهتر نمی شه...   

یوووووووووووووووووووووووووو هووووووووووووووووووووووووو 

  

 بعد از اون خوشحالی بی توصیف،یه غم ابدی اومد سراغم... 

  

 کاش زنده بودی تا واست تمام ماجرارو تعریف می کردم...می دونم که اگه می شنیدی خوشحالیمون مضاعف می شد... اما می دونم که همیشه کنارمونی...دلم واست تنگ شده،جات خیلی خالیه...تا ابد دوست دارم کیمیا جونم. یه وقت غصه نخوریا، بالاخره توو همین روزا ما هم یکی یکی میام پیشت.